روزنامه شرق در دوم مرداد یک صفحه از این نشریه را به موضوع سلول درمانی و سلول های بنیادی اختصاص داد. در این صفحه به درخواست روزنامه شرق مطلبی با عنوان “خیلی دور خیلی نزدیک” به قلم دکتر نیک نژاد به چاپ رسید. ذیلا متن مورد نظر و آدرس سایت روزنامه ارائه می گردد.
http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=459&pageno=9
ضرورت تحقیق درباره سلولدرمانی و سلولهای بنیادی
خیلی دور، خیلی نزدیک
حسن نیک نژاد . عضو هیاتعلمی و رییس دانشکده فناوریهای نوین دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی
امروزه با پیشرفت علم، روشهای درمانی جدیدی برای درمان بیماریهای صعبالعلاج بهکار گرفته میشود. یکی از روشهای درمانی نوین، سلولدرمانی است که همانطور که از اسمش پیداست، درمان بر پایه سلول است. بهطور ساده، در این فرآیند بهجای تزریق دارو، سلول به بدن تزریق میشود. برای ضرورت و اهمیت سلولدرمانی کافی است به چند نمونه از بیماریهای تخریبکننده و پیشرونده مانند آلزایمر، پارکینسون، بیماری اماس و… توجه کنیم. علت چنین بیماریهایی از دسترفتن سلولهایی است که دارای عملکرد حیاتی در بدن هستند. بهطور مثال علت بیماری پارکینسون از بینرفتن سلولها در قسمت خاصی از مغز است که وظیفه آنها تولید مادهای بهنام «دوپامین» است. در ابتدای بیماری، درمان دارویی جوابگوست. در درمان دارویی، بیماران از داروهایی استفاده میکنند که سلولهای مغزی این داروها را به دوپامین تبدیل میکنند یا از تخریب دوپامین جلوگیری میکنند. مشکل اصلی زمانی بروز میکند که با پیشرفت بیماری، سلولهای عصبی که به مرور در حال از بینرفتن هستند به نصف و حتی یکچهارم کاهش مییابند. در چنین حالتی دارودرمانی کماثر خواهد شد زیرا سلول به حد کافی وجود ندارد تا با تولید ماده دوپامین جلو لرزش دست و کندی حرکات بیمار را بگیرد. در مورد بیماری آلزایمر روندی مشابه در سلولهای قسمت دیگری از مغز رخ میدهد و فراموشی حاصل میشود. در بیماری دیابت سلولهای انسولینساز یا تخریب شدهاند یا از ابتدا فعالیت لازم را نداشتهاند. در تمامی موارد ذکرشده با جایگزینکردن سلولهای جدید نهتنها بیماری کنترل میشود، بلکه در بسیاری از موارد با سلولدرمانی به درمان کامل این بیماریها امیدوار خواهیم بود. در حال حاضر سلولدرمانی در زمینههای مختلفی در حال ورود به عرصه بالین است. ترمیم بافتهای آسیبدیده قلب بعد از سکتههای قلبی، ترمیم بافتهای استخوانی (مانند شکستگیهای لگن و ساق پا)، درمان بیماریهای چشم (مانند ترمیم قرنیه و شبکیه)، درمان بیماریهای عصبی (مانند آلزایمر، پارکینسون و بیماری اماس)، ضایعات عصبی و قطع نخاع، ترمیم سوختگیها و ضایعات پوستی، ترمیم آسیبهای کبدی، کاربرد سلولهای بنیادی در دیابت، ترمیم غضروف (لاله گوش، تیغه بینی، تاندونها و منیسک)، تولید خون کامل، درمان کمشنوایی و درمان ناباروری و… از جمله مواردی هستند که در فازهای مختلف کارآزماییهای بالینی هستند و بیشک سلولدرمانی، انقلابی در درمان بسیاری از بیماریها بهوجود خواهد آورد.
در این میان چند نکته حایزاهمیت است که باید به آن پرداخت؛ نکته اول منبع سلول برای سلولدرمانی است. برای این منظور باید بهدنبال سلولهایی باشیم که به میزان کافی در بدن وجود داشته باشند یا بتوانند به میزان زیاد تکثیر شوند و در عین حال به سلولهای موردنظر (قلبی، استخوانی و…) تبدیل شوند. سلولهای بنیادی یکی از منابع اصلی هستند که میتوانند مشکلات ذکرشده را حل کنند. سلولهای بنیادی قادرند بهطور نامحدود هر نوع سلولی را بهوجود آورند که این خصوصیت باعث استفاده حیرتآور این سلولها در علم پیوند اعضا و سلول شده است. علاوه بر این میتوان به گونهای این سلولها را از نظر ژنتیکی تغییر داد تا پس از پیوند، توسط سیستم ایمنی بیمار رد پیوند صورت نگیرد. سلولهای بنیادی در بدن همه انسانها وجود دارد، ولی با افزایش سن تعداد آنها بهشدت کم میشود. به همین دلیل است که شکستگیهای استخوانی در سنین کودکی و جوانی سریعتر ترمیم مییابد. در اغلب بافتهای افراد بزرگسال سلولهای بنیادیای وجود دارند که وظیفه آنها جایگزینی مداوم سلولهای ازبینرفته با سلولهای تازه و جوان است. بافتهایی مانند پوست، عضله، روده و مغزاستخوان ازجمله بافتهایی هستند که دارای سلولهای بنیادی ویژه بافت یا سلولهای بنیادی بزرگسال هستند. نکته جالبتوجه این است که اگر سلولهای بنیادی از یک بافت گرفته شود برای ترمیم بافتهای دیگر هم میتوان از آن استفاده کرد. مثلا با لیپوساکشن میتوان سلولهای بنیادی را از چربی خود فرد جدا کرد و آن را به سلول عصبی یا قلبی تبدیل و دوباره به همان فرد تزریق کرد. خوشبختانه پیشرفت علمی در زمینه سلولهای بنیادی به حدی بوده که میتوان سلولهای پوست یک فرد بالغ را به سلولهای بنیادی جنینی تبدیل کرد و دوباره آن را در سلولدرمانی بیماریهای مختلف به کار برد.
منبع دیگر سلولهای بنیادی، جنین است. جنین در این تعریف عبارت است از یک جنین حدود 10،16 هفتهای در دوران بارداری. سوالی که پیش میآید این است که چگونه از یک جنین در این مرحله سلول بنیادی جدا میشود؟ از آنجاییکه جنین بهسرعت در حال رشد است، از نظر علمی و اخلاقی گرفتن سلول در این مرحله امکانپذیر نیست. بنابراین از جنینهای سقطشده استفاده میشود. جنینهای سقطشده قبل از هفته20 بارداری برای اینمنظور استفاده میشود. در بعضی از کشورها، سلول بنیادی ناشی از سقطجنین در درمان بیماری پارکینسون در انسان بهکار رفته است. تا به حال بیش از 400مورد پیوند سلولهای بنیادی جداشده از جنین سقطشده به بیماران پارکینسونی انجام شده است. اگرچه بیشاز 60درصد بیماران بهبود یافتهاند، اما برای هر بیمار پارکینسونی نیاز به شش تا 10جنین سقطشده است که یک محدودیت اساسی برای این نوع از سلولهای بنیادی است.
منبع دیگر سلولهای بنیادی، جفت و بندناف است. همزمان با تولد نوزاد، خون بندناف حاوی تعداد زیادی از سلولهای بنیادی خونساز است که همانند سلولهای خونساز به دست آمده از مغز استخوان، در حال حاضر، عمدهترین مصرف آنها در درمان بیماریهای خونی و سرطانی است. بعد از تولد جنین، اجزایی وجود دارد که از مادر خارج میشوند و شامل بندناف، خون بندناف، مایع آمنیوتیک و جفت است که همه آنها به عنوان منبع سلولهای بنیادی قابل استفاده است. امروزه استفاده از سلولهای بنیادی خون بندناف مورد استقبال قرار گرفته است. در بسیاری از بیمارستانها بعد از تولد، خون بندناف جمعآوری میشود و بعد از انتقال به مراکز خاص سلول بنیادی از خون جداسازی میشود و در مخازن بانک سلولی نگهداری میشود تا در آینده برای همان فرد مورد استفاده قرار گیرد. این کار باید با فرهنگسازی بهصورت همهگیر درآید. همانطور که قبلا گفته شد، سلولهای بنیادی در دوران جنینی و کودکی به میزان زیادی در بدن وجود دارند، و این میزان با افزایش سن کاهش مییابد. در حالیکه بیشتر بیماریهایی که نیاز به سلولدرمانی دارد در سن بالا به وجود میآیند. از طرفی همیشه سلولهای بنیادی در دسترس نیست و در مواقع ضروری باید منبعی از سلولهای بنیادی وجود داشته باشد. به این منظور دانشمندان به فکر ایجاد بانک سلولهای بنیادی افتادهاند.
خوشبختانه همگام با پیشرفتهای اخیر دنیا در زمینه سلولهای بنیادی این موضوع در کشور ما نیز مورد توجه قرار گرفته و فعالیتهای خوبی توسط چند مرکز پژوهشی و دانشگاهی در این مورد انجام گرفته است. نکته دیگر در مورد سلولدرمانی، آموزش این علم است. بدونشک یکی از دلایل اصلی پیشرفت سریع در زمینه سلولهای بنیادی در ایران، تحقیق گسترده توسط طیف متفاوتی از محققان علوم پایه (ازجمله بیولوژی سلولیمولکولی، فیزیولوژی، بیوشیمی) و اساتید بالینی (ازجمله چشم، اعصاب، ارتوپدی، هماتولوژی) است.
وقتی واژه «سلولدرمانی با سلولهای بنیادی» مطرح میشود، بهنظر میرسد سازوکارهای جدیدی باید اندیشیده شود، چراکه برای کاربرد سلولهای بنیادی انتظار از گروه بالینی فزونی میگیرد و بهنظر میرسد کشوری که بتواند بسترهای مناسب را در حیطه بالینی مهیا کند، میتواند گوی سبقت را از دیگران برباید. گام اول در این زمینه ایجاد آموزش لازم به پزشکان آینده در زمینه سلولهای بنیادی و سلولدرمانی است. هرچند در بعضی از دانشگاههای کشور ازجمله دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی واحد درسی «سلولدرمانی با سلولهای بنیادی» به صورت واحدی انتخابی برای دانشجویان انترن در دوره کارورزی ارایه میشود، ولی هماکنون واحد مصوبی در زمینه سلولهای بنیادی و سلولدرمانی در برنامه درسی دانشجویان پزشکی قرار ندارد. نکته آخر و بسیار مهم، موضوع اخلاقی سلولدرمانی است. در اطلاعرسانی عمومی کاربرد سلولهای بنیادی باید به این نکته توجه شود که انتظارات بیش از حد از توانایی این تکنولوژی (مانند ساخت اندامهایی مثل قلب و کلیه) در مردم به وجود نیاید. کاربرد قابل انتظار بهرهگیری از سلولهای بنیادی در شرایط فعلی و آینده نزدیک، ترمیم بافتهای آسیبدیده است. هرچند همین کاربردها نیز در صورت فراگیرشدن، انقلابی در پزشکی محسوب میشوند. همچنین استفاده از سلولهای بنیادی با چالشهای اخلاقی متفاوتی روبهرو است، مثلا میتوان از سلولهای بنیادی برای شبیهسازی حیوانات و انسان استفاده کرد که بهدلیل مسایل اخلاقی، شبیهسازی انسان در همهجای دنیا به صورت رسمی ممنوع است. بهعلاوه، استفاده از سلولهای بنیادی در انسان با توجه به عوارضی که میتواند پیشرو داشته باشد، باید پس از حصول اطمینان کامل از ایمنبودن آنها پس از مطالعات آزمایشگاهی و حیوانی گسترده صورت گیرد.